شهید عبدالله گرایی
دیدهبان
فرزند: محمد
متولد: 1344 قم
عضویت: بسیج
محل شهادت: پاسگاه بجلیه(عین خوش)
تاریخ شهادت: 13/1/1362
محل خاکسپاری: قم
شعارش این بود که " کربلا را باید از دست این بعثیها نجات داد." این شعار کسی بود که از همان ابتدا در مسجد محل و مدرسه کارهای فرهنگی وهنری قابل توجهی میکرد، همراه با پدرش کلاس قرآن برپا میکرد و با صوت زیبایی که داشت به این محافل شور و حال خاصی میبخشید. در حین تحصیل بهدلیل مشکلات مالی و کمک به خانواده در کار قالیبافی به مادرش یاری مینمود.
اوایل انقلاب همراه با دوستانش در پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات حضوری فعال داشت. بعد از اینکه پدرش در سال 61 شهید شد، دیگر طاقت نیاورد و برای ادامهی راه پدر علیرغم مخالفت مادر و عمویش، با اصرار زیاد بهعنوان بسیجی به لشکر 8 نجفاشرف رفت. اواخر سال61 پس از گذراندن آموزش در واحد دیدهبانی مشغول خدمت شد. عبدالله یک نوجوان بسیجی بود در باغ طالقانی[1] قبل از عملیات والفجر1 در جمع دیدهبانان لشکر، عبدالله مربی قرآن بود. با آن سن و سال کم، خوب قرآن را یاد بچهها میداد و شد الگویی برای سایر نیروها.
در مورد نحوه شهادتش یکی از همرزمانش میگوید: "روز قبل از شهادتش دو نفر از برادران دیدهبان در دیدگاه روبهروی زیبدات عراق به شهادت رسیده بودند که شب شهادتشان مراسم دعایتوسل و خواندن فاتحه در چادر دیدهبانی برگزار کردیم، عبدالله دعایتوسل آن شب را با شور و حال خاصی خواند. شاید آرزویش در این مراسم شهادت در راه حق بود.
صبحگاه روز سیزدهم فروردین سال1362 جهت سرکشی به دیدگاه کنار پاسگاه بجلیه (منطقه عملیاتی والفجر1) همراه با عبدالله و برادر محمودی که این دو برادر بایستی به منطقه توجیه میشدند، رفتیم. چون به عراقیها نزدیک بودیم آنها متوجه ورود ما به دیدگاه شدند و شروع به شلیک خمپاره کردند. ما از دیدگاه خارج شدیم و پشت خاکریز رفتیم. ناگهان یک خمپاره پشت سر ما اصابت کرد. عبدالله که ایستاده بود و مشغول دیدن خط عراقیها بود، ترکش خورد. به وسلیهی آمبولانس ارتش او را به عقب انتقال دادیم که در مسیر اورژانس به شهادت رسید."
درباره این سایت