شهید حبیبالله امینی
دیدهبان
فرزند: حسن
متولد: 1346 آبادان
عضویت: سرباز وظیفه
محل شهادت: شلمچه(منطقهی عملیاتی کربلای8)
تاریخ شهادت: 26/1/1366
محلخاکسپاری: نجفآباد
مادرش او را جهت یادگیری قرآن به مسجد میفرستاد. پس از اینکه خانوادهاش به نجفآباد مهاجرت کردند، پدرش در همان دیار آبادان به کسب و کار ادامه داد. مشکلات مالی زندگی، حبیبالله را با اینکه سن کمی داشت به کار در یک کارگاه نجاری کشاند تا قسمتی از مخارج زندگی را تأمین کند. البته در کارهای خانه نیز به مادرش کمک مینمود. خواندن زیارت عاشورا، علاقهاش به حدیث کساء و پایبندی به امربهمعروف و نهیازمنکر از صفات بارز حبیبالله بود. پس از انقلاب به عضویت بسیج در آمد، نگهبانی از مراکز حساس و حیاتی شهر را برعهده گرفت. سال 1363 بهعنوان سرباز وظیفه در لشکر8 نجف اشرف مشغول خدمت شد. به توپخانه معرفی گردید و پس از فراگیری یک دوره آموزش تخصصی در پادگان غدیر اصفهان، راهی جبهههای جنوب شد. به عنوان دیدهبان توپخانه از خود حماسههای بیشماری برجای گذاشت.
برای آخرین باری که به مرخصی آمد، یک عکس بزرگ از خودش چاپ کرد. وقتی مادرش از او پرسید این عکس را برای چی تهیه کردی؟ گفت: " نگهش دار یک موقع به درد میخورد."
معمولاً بر سر مزار دوستان شهیدش میرفت و ناراحت بود، شاید به این خاطر که از قافله آنها عقب مانده است. در عملیات کربلای8 که در ادامه کربلای5 و جهت ثبت خط پدافندی در منطقه شلمچه انجام شد، هنگامی که قصد داشت تجهیزات دیدهبانی را به دیدگاه در خط ببرد، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
نزدیک زمان شهادتش، مادرش در خواب میبیند حبیبالله پیش او میآید و خوشحال است ولی مادر گریه میکند. به مادرش میگوید: " ننه گریه نکن " و یک پارچه قرمز میگذارد روی زانوی مادرش. ایشان با این نشان متوجه شدند که حبیبالله شهید شده است.
گزیده وصیتنامه
ـ از جوانان پرشور و غیور و دلاور ایران میخواهم که جبههها را پر کنند و نگذارند امریکا که از طریق صدام به ما حمله کرده، به آرزوی خود برسد.
ـ من از مردم شهیدپرور ایران و مسلمین جهان میخواهم که امام را تنها نگذارند و همیشه راه او را طی کنند و نگذارند منافقین ضددین و ضدقرآن و خدا در پستهای مهم کشور رخنه کنند.
درباره این سایت